نمیدانم چرا عادت دارم به مقدمه چینی
بی مقدمه:
پیشتر ها گفته بودم که واژه ها غریبند حداقل با من یکی که خیلی غریبند.
دیگر آن واژه های باحال دیروز نیستند ، آن واژه هائی که بدون ترس در جمله هایم قطارشان می کردم و مطمئن بودم به جز مقصودم چیز دیگری را روایت نخواهند کرد.
آنان که فقط خودشان بودند ، نیستند- نونوار شده اند ، شیک پوش ، شاید هم از مدرنیته و تحولات دنیای مدرن بی نصیب نمانده اند.
اما هر چه هست با اکثرشان بیگانه شدم ، قهر کردم و با تمامشان عهد کردم تا زمانی که پیش همه ی آدمها اعتبارشان را پس نگیرند کاری به کارشان ندارم.
"واژه ها .... کلمات .... عبارات ..... حرفها .... صامت و مصوتها"
نمیدانم چرا عادت دارم به مقدمه چینی
بی مقدمه:
وقتی از سنت و سنتی ها بدم آمد که برخوردم با انسانهائی بسته و دگم که کامپیوتر را پدیده ای بیگانه و کاربران را غرب زده می نامیدند.
لعنت بر هر آنچه تحجر است و تحجر است و تحجر.
وقتی از روشنفکری بدم آمد که هر چیزی در قالبش توجیه شد.
وقتی از روشنفکران بدم آمد که هر غلطی را در قالب روشنفکری توجیه کردند.
وقتی از دانشجو و دانشجوئی بدم آمد که لغات جدیدشان ....... و ...... و...... و.......
وای از دست عبارات شیک و پیک – "رئیس جمهور مردمی"خصوصی سازی"دغدغه ی فرهنگی"مربی وطنی"جامعه مدنی"اعتراضات علنی"عشق اولی"اشتباه آخری"صندوق رفاه دانشجوئی"حقوق بشر"روابط دختر و پسر تعریف شده" –
وقتی از رابطه ها بدم آمد که همه ختم به فاجعه شد.
وقتی از این معانی که هر کدام نماینده ی ویترینی از کلمات دهن پرکن است بدم آمد که عوض شد ماهیتشان ، نتیجه شان ، برداشتهایمان....../
پس باید من هم عوض شوم تا گرگ مرا نخورده ، البته اگر گرگ امروز درنده باشد چه میدانی شاید طعمه ی گوسفندی شدم.
نمیدانم شاید من هم در استعمال کلمات دچار مشکلم ، شاید متنم ایراد بنیادی دارد ، شاید بی ربط حرف زدم ، شاید خود این شاید هم جدیدا معنای متفاوتی میدهد.
نمیدانم چرا عادت دارم به مقدمه چینی
بی مقدمه:
گیج و حیرانم و مثل گذشته بر مرز سایه روشن ایستاده ام.
کلمات معنای بی ربط میدهند برای تلافی من هم بی ربط حرف میزنم......
وقتی از فرشته بدم آمد که به جای زنی آراسته که من را با تمام نداشته هایم پیوند دهد ، فرشته دختری شد با صد قلم آرایش که در حیاط خلوت دانشگاه شیخ بهائی در اندیشه ی گرفتن تمام داشته هایم روز را به شب میرساند.....به نیمه شب.
در تعطیلات بین ترم به مادرم گفتم که فرشته آنچه که برایم گفته بودی نیست ، باور نکرد و من برای اثبات گفته ی خودم فیلم خواهم گرفت از فرشته ای که در ذهنم قابل رویت نبود ، البته اگر دوربین امروز موبایلم فیلم بگیرد و برای خودش هر جا را که بخواهد نگاه نکند.......راستی چشمک هم میزند.
نمیدانم چرا عادت دارم به مقدمه چینی
بی مقدمه:
زیبا بود.....مرسی
موافقم..کلمات نمی تونن قابل اعتماد باشن..همونطوری که ذهن ما...منطقمون..خیلی چیزایی که بهشون خیلی مطمئنیم!
ممنون که به یادم بودی
خیلی خوشحالم کردی
و اینکه مطلب زیبات و خوندم
باورش سخته ولی وجود داره....
کلمات قابل اعتماد نیستند
واژه ها گاهی چقدر وحشتناک گمراه کننده میشن ! با همین واژه ها فاتحان بیشرمانه چیزی به نام تاریخ نوشته اند.
با همین واژه ها به دروغ برای پسر ساده دل نوشت : دوستت دارم!
شاید به قول شما مفهوم واژه ها دارد عوض میشود . نباید عقب ماند. زودتر باید فهمید!
اما متن شما اصلا بیربط نبود. قشنگ بود.
ممنون که بهم سر زدی
بازم بیا
بازم تو داروگر ؟!!
درود بر شما
با خواندن پیام شما به اینجا آمدم.
با خواندن پست پیشین بسیار اندوهگین شدم که جوانی برومند این چنین سخن می گوید. من و شما اگر به درستی پیشینه ی خود را بشناسیم حال روزمان اینچنین نبود که شما در این فکرهای پراکنده هستید.
شاد و تندرست باشید
دمت گرم یه نگاه بکن ببین این اسم ما معنیش عوض نشده:
سلام جالب بود من هم معتقدم کلمات قابل اعتماد نیستند .
موفق باشی!
کلمه ها اگر برای مصرف شدن باشند احتاج به معنی زیادی ندارندولی اگر برای تامل باشند طبیعطتن رنج تحمل باید.
...آرمانشهرافلاطون هم آرام است اگر هایدگر بگذارد.
می دانم که میدانی
پس مینویسم که بخوانی
دیگر آن عبارات باحال نیستند.............گریه
ممنون والبته نظرشما هم محترم است اما فرض کن که من نیز از دنیای دیروزم.حرفهای من وشما که در دوسوی یک شکاف نسلی گرفتاریم،برای هم شنیده نمی شود.اگرچه می بینم که شماباز هم دلبسته ی واِژه های باحال دیروزید.ومگر آبشار و شهر و تخت سلیمان واژه های دیروز کودکی ما نیستند؟یادمان باشد با طرد گذشته و تکرار مداوم مفاهیم مدرنیته وپست مدرنیسم،روشنفکر نخواهیم شد.امیدوارم موفق تر از اینها باشید.
فقط مقدمه بود!
خوبه واژه ها باهات غریبن که اینقده ازشون استفاده می کنی...
الان خوبی....
درست میشه...
با کودتای واژه ها، سرم به باد می رود ...
نام من انسان است
و به همین خاطر در وبلاگ شما نظر نمیدهم.
چون شما انسان نیستید.
...واژه ها هنوز آشناوخوب مانده اند
هیچ کس اگرچه همصدای من نخوانده است
واژه ها هنوز مانده اند... خوانده اند...
ازموقعی که هرکی واسه خودش یه فرهنگ لغت تالیف کرد واژه ها به بی حالی!متهم شدند.
موفق باشید
سلام
زیبا می نویسی اما من هنوز نمی نویسم اگه نوشتم حتما لینکت می کنم
واژه....کدوم واژه
The First Online Drawing Exhibition
نمایشگاه مجازی آثار طراحان فیگوراتیو هرمزگان با آثار
شهاب حاجی زاده
امیر مسلم زاده
خشایار رادافشار
ابوذرنوروزی نژاد
یوسف بهرامی
مکان:
http://kargahonar.blogsky.com
شروع :
یکشنبه بیست وهفتم بهمن ماه یکهزاروسیصدوهشتادوهفت
یه بار اومدم وبلاگت به نظرم آشنا اومدی فکر کردم مصطفی ای اما گفتم نیستی ایندفعه فهمیدم کی هستی
خوبه که من هستی
!