تمام من

این بلاگ دست کم این فایده را برای من داشته که از نهاد جهان سومی و از سرنوشت شومی که در آن نهفته بودم ژرفتر آگاه شوم.

تمام من

این بلاگ دست کم این فایده را برای من داشته که از نهاد جهان سومی و از سرنوشت شومی که در آن نهفته بودم ژرفتر آگاه شوم.

بارها و بارها در مقابل این سئوال قرار می گیرم: تنها زندگی می کنی؟ حوصله ات سر نمی ره؟
و همیشه مدتی طول می کشد تا جواب را پیدا کنم. چطور باید برایشان توضیح دهم که این اتفاق (حوصله سر رفتن) برای کسی رخ می دهد که خلا درونش را نمی تواند تحمل کند، کسی که تنها با حضور دیگری است که هویت می یابد، کسی که حتی خودش تحمل خودش را ندارد...چطور باید توضیح دهم که در تنهایی ام چقدر شلوغم...آن همه کار لذت بخش که باید انجام دهم ..آن همه رویا که می آیند...کتابها ..فیلم ها..آن همه آدم در درون من... واقعی و یا تخیلی.....

و من متاسفم که بگویم فقط مردان هستند که این سئوال را از من می پرسند و می پرسند و می پرسند.

نظرات 6 + ارسال نظر
علی 6 شهریور 1387 ساعت 11:21

قلم زیبایی داری
.
.
.
تنهایی رو دوست دارم

منصوره 7 شهریور 1387 ساعت 22:56 http://fasleno.blogsky.com

منم معمولا با تنهایی مشکلی ندارم گرچه اکثرا براشون عجیبه..ولی من فکر می کنم همه چیز فقط با عادت برای آدم عادی میشه..

ممنون که به یادم هستی
و
شاد باشی!

دختر حوا 11 شهریور 1387 ساعت 13:44 http://8saniye.blogsky.com


من به روزم اگه خواستی بیا...
قالبت هم اصلا خوب نیس
از شما بعید بود
.
.
.
شاید زیاد فکر کردم!!!
اما... فقط...شاید...

شهاب 13 شهریور 1387 ساعت 01:54

کی گفته تو تحمل خودتو داری .... هان

مهر 15 شهریور 1387 ساعت 06:15 http://Doayam.blgsky.com

سلام راستش من هم با شما موافقم ... دلشاد باشید!

إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاء

پروردگار من‏، شنونده و اجابت کننده‏ دعاست.‏

مهسا 15 شهریور 1387 ساعت 12:55

من از تنهائی بدم میاد
میترسم
خیلیم میترسم
مگه نه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد