تمام من

این بلاگ دست کم این فایده را برای من داشته که از نهاد جهان سومی و از سرنوشت شومی که در آن نهفته بودم ژرفتر آگاه شوم.

تمام من

این بلاگ دست کم این فایده را برای من داشته که از نهاد جهان سومی و از سرنوشت شومی که در آن نهفته بودم ژرفتر آگاه شوم.

آرمانشهر

انسانها بلااستثناء در هر دوره از زندگی برای خود آرمانشهری متصور می شده اند
همانطور که امروز شهر الکترونیکی رویای آرمان شهر ماست - از زمان افلاطون و آرمان شهر طبقه بندی شده اش تا زمان وقوع انقلاب فناوری و موج سوم تافلر همواره شعله های آرزوی یک شهر رویاها : شهری بدون بروکراسی ، آلودگی و بی عدالتی را در سر پرورانده است
ولی همواره ابزارها ناکارامد شده اند.
در دوره های ابتدائی شکل گیری شهر به عنوان نهاد مدنی «قانون» تا هزاران سال ابزار تحقق آرمان شهر بود . حاکمی قوی و قاطع با لشکری از سربازان ورزیده و قانونی چون قانون حک شده بر لوح حمورابی  میتوانست نجات بخش بشر آشفته باشد اما به دلیل تبدیل شدن قانون به عامل زورگوئی عملا این ابزار ناکارامد شد.
در قرون وسطی مذهب و کلیسا اداره اجتماعات انسانی را در دست گرفته و شانس خود را برای تحقق آرمانشهر آزمودند اما این ابزار نیز به دلیل اینکه دین برای کنترل نیکوکاران تطبیق یافته نه جنایتکاران ناکارامد شد.
و نوبت به ماشین رسید.............
انقلاب صنعتی در ابتدا جوابگوی هر آنچه انسانها از آرمانشهر توقع داشتند بود.
وسایل نقلیه ای که انسان را به مقصدش می برد
اجاقهائی که خودکار غذا می پختند ، کامپیوتری که حساب  کتاب می کرد، و جعبه هائی از آهن که در کنار خیابان به مردم نوشابه یا شکلات تعارف می کردند.
اما اینبار نیز کمتر از سه دهه به خاطر اینکه ماشینها خود شهر را به منجلابی از دود و فلز تبدیل کردند و از سوی دیگر هزینه نگهداری و تولید آنان دردسر تازه ای بود و تازه ماشینها تنها نیاز جسمی انسانها را برطرف می کردنند نه نیازهای اجتماعی .
آری ..... پاسخ و راه و ابزار در فرزند ماشینها نهفته بود
فناوری اطلاعات  IT
ابزاری چنان سیال که می تواند با فشار دکمه ای شما را به محیط کار ببرد ، از خانواده مطلع کند ، خرید کند و مهمتر از همه ابزاری آموزشی-سیاسی باشد.
با it میتوانید از داخل اتاقتان ، در جاده و یا در کره ماه رای دهید ، ناظر بر شمارش آراء باشید ، و لحظه به لحظه از نتایج آن آگاه شوید.
آیا آرمانشهر افلاطونی هم چیزی غیر از این دنیای ارقام و نورها و بایتها بود؟
نظرات 5 + ارسال نظر
محمد 28 خرداد 1387 ساعت 19:34

از چی حرف می زنی رفیق ما ایرانیا به شهر فکر نمیکنیم چه برسه به آرمانشهر

نادیا 30 خرداد 1387 ساعت 12:01

منتظر مطالب جدیدتری در مورد ITهستم.می دونم که هست.
موفق باشی
خسته نباشی.

امیر 1 تیر 1387 ساعت 11:54

مطلب خیلی تاپی بود میدونم که ساختهی اون ذهن مشوش خودت رفیق
ادامه بده
مر۳۰

علی 5 تیر 1387 ساعت 18:41

این همون متن سخنرانیت واسه افتتاح مدرسه ی مجازی نیست؟

آره همونه

مستر 1 مرداد 1387 ساعت 02:27

من آی تی می خونم و از متن شما بسیار لذت بردم.
می خواستم اگه اجازه هست جائی ازش استفاده کنم .. البته با ذکر منبع.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد